English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2587 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
term symbol U نشانه جمله طیفی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
termed U جمله طیفی
term U جمله طیفی
terming U جمله طیفی
impresa U نشانه جمله شعاری
topic sentence U جمله سرسطر جمله عنوان
spectral line U خط طیفی
spectrum line U خط طیفی
spectral U طیفی
pointer U نشانه گرافیکی برای بیان محل نشانه گر روی صفحه نمایش
pointers U نشانه گرافیکی برای بیان محل نشانه گر روی صفحه نمایش
spectral selectivity U گزینندگی طیفی
spectral U خیالی طیفی
spectroquality U خلوص طیفی
spectral band U نوار طیفی
spectral colours U رنگهای طیفی
extra spectral U خارج طیفی
spectral scale U مقیاس طیفی
spectral response characteristic U مشخصه طیفی
spectral lines U خطوط طیفی
spectral response U واکنش طیفی
spectral absorptivity U ضریب جذب طیفی
extraspectral hue U فام برون طیفی
no drop image [تصویر نشانه که در حین عملیات کشیدن و قرار دادن ایجاد میشود و وقتی که نشانه گر روی شی است و میتواند شی مقصد باشد.]
ToolTips U برنامهای که تحت ویندوز کار میکند و یک خط از متن را زیر یک نشانه نشان میدهد وقتی که کاربر نشانه را روی آن قرار میدهد
symbolic U آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند
symbolically U آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند
reversal temperature U دمایی که در ان خطوط طیفی گاز برافروخته در مقابل طیف جسم سیاه ناپدیدمیشوند
peach design U نقش هلو [این نقش هم بصورت شکوفه درخت هلو به نشانه بهار و هم بصورت میوه به نشانه طول عمر در فرش های چین بکار می رود.]
outright U جمله
outrightly U جمله
sentence U جمله
sentences U جمله
sentencing U جمله
amongst U از جمله
terming U جمله
including <prep.> U از جمله
mongst U از جمله
term U جمله
termed U جمله
among the rest U از ان جمله
inclusive of <prep.> U از جمله
comprising <prep.> U از جمله
sentence U جمله
wording U جمله بندی
double talk U جمله دو پهلو
diction U جمله بندی
verbiage [American English] U جمله بندی
clauses U جزئی از جمله
sentence adverb قید جمله ای
wordage U جمله بندی
parenthesis U جمله معترضه
choice of words U جمله بندی
totals U جمله سرجمع
clause U جزئی از جمله
middling U جمله مشترک
termed U جمله عبارت
term U جمله عبارت
total U جمله سرجمع
word choice U جمله بندی
totaling U جمله سرجمع
totalled U جمله سرجمع
terming U جمله عبارت
totalling U جمله سرجمع
totaled U جمله سرجمع
one word sentence U جمله تک واژهای
declaration statement U جمله تعریفی
control statement U جمله کنترلی
compound statement U جمله مرکب
residual term U جمله پسماند
assignment statement U جمله جایگزینی
residual term U جمله باقیمانده
an involed sentence U جمله پیچدار
definiens U جمله تعریفی
loose sentence U جمله بیربط
period U جمله کامل
final term U جمله نهایی
periods U جمله کامل
executable statement U جمله اجرایی
error term U جمله خطا
mathematical term U جمله [ریاضی]
term U جمله [ریاضی]
proviso U جمله شرطی
stochastic term U جمله تصادفی
statement label U برچسب جمله
provisos U جمله شرطی
sentence fragment U جمله جزء
spectralness U حالت طیفی حالت شبحی
spectrality U حالت طیفی حالت شبحی
colloquialism U جمله مرسوم درگفتگو
parse U جمله راتجزیه کردن
punch line U جمله اساسی واصلی
nonexecutable statement U جمله غیر اجرایی
job control statement U جمله کنترل کار
job control statement U جمله کنترل برنامه
colloquialisms U جمله مرسوم درگفتگو
parses U جمله راتجزیه کردن
subroutine reentry U ورود جمله به زیرروال
monomial U دارای فقط یک جمله
sentence completion test U ازمون تکمیل جمله
punch-lines U جمله اساسی واصلی
parsed U جمله راتجزیه کردن
punch-line U جمله اساسی واصلی
full point U نقطه پایان جمله
reporter U جمله ساز نویسنده ناصادق
period U نقطه پایان جمله
periods U نقطه پایان جمله
electro optics U وسایل نشانه روی الکترونیکی دوربینهای نشانه روی الکترونیکی
saw U لغت یا جمله ضرب المثل
the difference between the consecutive terms U اختلاف هر دو جمله متوالی [ریاضی]
restrictive U جمله یا عبارت حصری یا محدودکننده
armless <adj.> U بی بازو [در آخر جمله می آید]
sawing U لغت یا جمله ضرب المثل
predicatively U بطور غیرمستقیم در خبر جمله
saws U لغت یا جمله ضرب المثل
phraseologist U جمله ساز نویسنده ناصادق
sawed U لغت یا جمله ضرب المثل
sign of aggregation U علائم مخصوص جمله جبری
preset vector U دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
vinculum U خط ترازی که بالای چند جمله می کشند
How can I make such pilot U چگونه میتوانم با خلبان جمله بسازم
parse U اجزاء وترکیبات جمله را معین کردن
word order U ترتیب وقوع کلمه در عبارت یا جمله
parsed U اجزاء وترکیبات جمله را معین کردن
parses U اجزاء وترکیبات جمله را معین کردن
to pad a sentence U جمله را با واژههای زیادی دراز کردن
The sentence doesnt convey the meaning. U این جمله معنی رانمی رساند
cat-and-dog <adj.> <idiom> U پر جنگ و جدال [در آخر جمله می آید]
geometric mean U فاصله بین اولین واخرین جمله یک تصاعدهندسی
inserts U افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
half long U حد فاصل بین جمله طویل وجمله کوتاه
other than [usually used in negative sentences] <adv.> U به غیر از [در جمله های منفی کاربرد دارد]
inserting U افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
approachable [accessible to most people] U هم مشرب [در آخر جمله می آید] [اصطلاح روزمره]
tag line U جمله نهایی نمایش وغیره نقطه حساس
approachable [accessible to most people] U همخو [در آخر جمله می آید] [اصطلاح روزمره]
insert U افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
approachable [accessible to most people] U کمک کننده [در آخر جمله می آید] [اصطلاح روزمره]
augmentation U افزایش نیروی جلوبرنده باوسایل کمکی از جمله پس سوز
transversal U اجرای هر جمله از یک برنامه برای اهداف اشکال زدایی
do U این کلمه درابتدای جمله بصورت علامت سوال میاید
cabling U نموداری که محل کابلها را در یک اداره نشان میدهد از جمله نقاط اتصال را
prepositional phrase U بخشی از جمله که با حرف اغازگرد دو خاصیت صفت یاقیدیا اسم راپیداکند
one for one U مرحلهای غالبا" مربوط به یک اسمبلر که در ان یک جمله زبان منبع به یک دستور کارزبان ماشین تبدیل میشود
trace U نشانه
symbol U نشانه
presaging U نشانه
presages U نشانه
icons U نشانه
icon U نشانه
presage U نشانه
omen U نشانه
traced U نشانه
ikons U نشانه
mark U نشانه
omens U نشانه
traces U نشانه
marks U نشانه
symptomless U بی نشانه
presaged U نشانه
indicative U نشانه
portent U نشانه
cues U نشانه
cue U نشانه
bench mark U نشانه
symptoms U نشانه
signalled U نشانه
signaled U نشانه
markers U نشانه
signal U نشانه
indications U نشانه ها
portents U نشانه
attribute U نشانه
symptom U نشانه
emblematic U نشانه
cursor U نشانه گر
attributing U نشانه
cursors U نشانه گر
sacrament U نشانه
marker U نشانه
attributes U نشانه
emblem U نشانه
one address U با یک نشانه
tokens U نشانه
token U نشانه
sacraments U نشانه
reminiscence U نشانه
reminiscences U نشانه
emblems U نشانه
asterisk U 1-نشانه گرافیکی
level U نشانه گرفتن
trained U نشانه رفتن
proof U نشانه مدرک
proofs U نشانه مدرک
sighting U نشانه رفتن
sightings U نشانه رفتن
symptomatic U نشانه بیماری
asterisks U 1-نشانه گرافیکی
symptomatology U نشانه شناسی
sem U نشانه شناسی
leveled U نشانه گرفتن
Recent search history Forum search
2New Format
1postside
1deformations is a concept that is gaining ground معنی این جمله
1A hero can affect on the people.
1ایا جمله من درست است؟How has changed … how he grew the last time I saw he .How he more lovely than after…how is lovely… how is…
119 hrs · Sometimes the good you try to do to help others, ends up being thrown back at your face. Do things for Allah's sake, not to please people.
1time is prceious it has great
1Profiles are unique pages where one can ‘‘type oneself into being’’
1سلام. می خواستم معنی این جمله رو بدونم :above threshold bias currents
1سلام دوستان . یک سوال داشتم.در عبارتی که نوشتم از کجا باید بفهمیم که کلمه طراحی به کل جمله برمی‌گردد یا فقط به piping
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com